به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

روزی ده بار تو را می گشایم 

تا ببینم 

خط غباری از تو 

گردی 

دردی 

درمانی 

بارها خط خط ِ نوشته هایم را می خوانم 

مگر خاطرت در سبد ذهن ِ دلم شبنم صبح ِ بهاری گیرد 

اما نمی دانم 

چرا 

چشمانم  

خیس می شود ؟؟؟ 

 

 

آری ، یادم آمد 

دلم دیدنت را تاب نیاورده 

آمده بر پنجره ی تنم نشسته 

و شبنم دیدنت را تازه کرده .

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ق.ظ http://totea.blogsky.com

دیدین یا ندیدن
موندن یا نموندن
خواستن یا نخواستن
راز تقدیر است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد