به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

رنگی از نور و صفا

روشن ِ نور 

حیات ِ پنجره است 

و نسیم ِ صبح ِ سحر 

قدرت استشمام. 

روزهایی است که آغاز ِ فروغش دنیایی است 

دنیایی به رنگ عقبی. 

عاقبت نیز همین خواهد بود 

زیبا 

سبز 

دلنشین وُ آرام 

ماننده ی صبحی که ترا 

خالق ِ سرّ وُ سحر 

بیدار کند 

نرم تر از احساس 

نور 

در آغوش کشد جانت را 

وَ تو 

معصوم و زلال 

تنها، چشم در چشم سحر 

بی خبر از گذر وُ ثانیه ها 

نفسی تازه کنی 

به عمق ِ هستی 

عاقبت  

زیباست، آری 

ماننده ی صبح.

نظرات 3 + ارسال نظر
رفیق دی جی سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ

وبلاگ زیبایی دارید
مطالبتون سرشار از نسیم سحرگاهی، تازگی و .......... است :)
اما its hard to feel all at once !
so keep them separate
البته این تنها نظر این بنده حقیر است

رفیق دی جی چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ

شعر از زبان تو
دگر شود
حرارت جان در کلام تو
شعر را پخته کند !!
دمت گرم نانوا !!

غریبه... چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:31 ق.ظ http://www.chavosh88.blogfa.com

سلام به استاد قدیمی خودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد