سال ها طلب نمودیم
تا مارا همنشینی نیکو قسمت نماید
سال ها گذشت
فهمیدیم
آنچه خواستیم
با لطافتش چنان غیر آمد
که از سر غیرت ما را همنشین غیر قرار داد
حال می فهمم
چه
جاهلانه دعایی کرده ام
وقتی تو را
هر آن
همراه دارم
طلب از همنشین نمایم
از کرده و دیده ام
بارها توبه
ای نزدیک تر از هستی
سوی تو می نگرم
بین ما فاصله هاست
ای که دوست و یار و یاور مایی
نیک پندار، نیک نام، نیک مرد
توبه آیین گنه کاران
عزم و نیت یکه کن
فرصت بسیار است هنوز
بشکن این بند و قفس
بهش بگو منم ببینه