به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

افشانه  

سیمایش را عوض کرد 

آبی بر رخش زد وُ چشمان من بر صورتش بازتر شد 

صاف تر از قبل 

پنجره ی اتاقم را سحر 

زدودم  از  روزمرّگی 

فهمم نیز . 

حال ؛ هم ، زیباتر است 

هم زیبا بین تر 

که می فهمم 

هرگاه 

پنجره ی تنم را آب و جارو می کنم 

دلم 

حالم 

روزگارم 

تازه می شود 

چون شعر 

پُر آوازه .

نظرات 5 + ارسال نظر
عاشق والیبال پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ق.ظ http://alirezanady.blogsky.com

سلام دوست عزیز.خوشحالم با وب قشنگتون آشنا شدم.با پست ویژه تولد آپم تشریف بیارید خوشحال میشم

توتیا جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://totea.blogsky.com

زیباست
نوشدن
زدودن دل مردگی
ایام شاد

مینا جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ http://minaazad.blogfa.com

ممنون به دلم خیلی نشست

صدای سکوت یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.tanhai68.blogsky.com

مرده بٌدم،زنده شدم...
تا مهمانی بعد زنده ام نگه دار،نگذار که دوباره مرده بیایم...
بگذار طعم حضور پاک در مهمانی را بچشم...

غریبه... یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:38 ب.ظ http://www.chavosh88.blogfa.com

سلام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد