هنگامه ی بلا
گویی لحظه لحظه ی
وجودت را
نشانت می دهند.
توبه می کنی
تمام لحظه لحظه ها را
لیک
خروش بلا
آشفته ات می کند
دردم
توبه می شکنی
بلا را بهانه می کنی وُ هر چه کرده ای را
از نو لحظه لحظه
پر خروش تر
تکرار می کنی
ای کاش
در همان دم
جان از زبان خالی شود
تا آاااشفته دریایت
کناره اش
ساحلی گردد
آرامِ
آرامِ
آااااااارام
حسین جان سلام.
لایک