چلچراغ بیشه ی تنهایی
یاد آنهایی است که در مشق دلت
بارها
دیکته کردی و نوشتی از نو
و چه حیرت آور
حتا در همان روزهای ِ نخستین
خط ِ تیره با مداد قرمز
آشنا شد
در یادت.
که اگر سرخ بخوانی
شقایق
و اگر ناسرخ بدانی
داغی است لکه لکه بر لاله.
تنهایی داستان حیرت ُ قصّه ی بی پایانی است
صفتی بالایی است، آری
لیک در دستان من و تو
جز به اشک یا تفکر
یا که خلوت
یا که شاید هم کمی لذّت
نمی باشدُ نمی داند.
تنهایی
رد شدن از کوچه ی خویشتن است
تنهایی
آن زمانه است که حقیقت دارد
تنهایی
وجود انسانی است، بی هیچ نقاب وُ وسمه
راستی
تنهایی
عجب دنیایی است . . .
سلام حسین جان.