لیوانم از بستنی لبریز
و دستانم .
پیراهنم پر ز عطر ِ استشمام
و چشمانم .
دیوارهای اطرافم سر بلند
و ایمانم .
ای دریغ
شیرینی ، گلاب و آزادی
همه وُ همه
میسر دنیای ِ توست
کااااااش هستی ام را با ذره ای از خاکت
یا هر چه ، خود بخواهی ؛
.
.
.
آری ، همین مرا بس.
هر چه ، تو بخواهی.
ای کاش دوباره ات بودم
مکرر
از تکرار ، تکرار ؛ تکرار
لحظه ای ، حتا آنی
ماننده ی قطرات باران
و فراهم کردی
آب
نان
اکسیژن
خواب
هوش
دو فرشته
خنده . . .
خواهشی دارم من
خاطری تا جمع گردد
شکر این
احسان ِ شما
بنماید
کامل
این ها را
می دانی
حب محبوب شما
حب شما
محبوب شما
و محبت را .