به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

به نام دوست

و تنها اوست که می داند . . .

سوالی دارم ؟!؟

با شما هستم 

ای که بر آسمان داری عرش 

با شما 

سخنی ، سری ، سودایی 

آفریدی  

فرستادی 

هدایت کردی 

هر کسی را به کاری دلخوش کردی 

دل ِ من خوش 

دل ِ او خوش 

دل ِ هر بی دل ،خوش  

نوبت چیست ؟ 

بگو 

تا فراهم کنم دل خوشی عرش ِ شما 

ستاره ستاره 

افق افق 

کهکشان کهکشان 

می یابمت 

و تشنه تر می گردم 

دریا دریا

دال  لام   میم 

الف را گم کرده ام 

یادم نمی آید 

فراموشش کرده ام 

ای کاش همچو حافظ  

بر لوح دلم جز الف ِ قامت دوست 

نمی یافتی . . . 

زیبنده است

باورم ترا  

زیباترین است 

باورم 

زیباست 

اعتمادت دلنشین است 

این معماست . . .

فرستاده ای مگر؟

دوست داشتن بدون هیچ فکر کار فرستادگان توست  

 

و ای کاش می توانستم پیام آور بی فکر تو باشم 

 

و بگویم : آفریده هایت را دوست دارم 

 

مانند هیچ وقت مثل همیشه 

 

مثل مثل تو 

دلم برای یک دوستت دارم بی گناه تنگ است  

 

ای معصوم تر از معصوم دوستت دارم 

 

بیش از هر زمان  

 

            هر کس حتا خودم

 

چه راحت ترا یاد کردم در دلم و دلم را بر تو آشکار نمودم 

 

بی هیچ ترسی ، بی هیچ فکری  

 

شاید پیامی آورده ام  یا  . . .